ثروتمند ترین مرد دنیا



امام خامنه ای ثروتمندترین رهبر دنیاست

چرا که

خونی که در رگ ماست

همه هستی مان

جان ناقابل مان

و مختصر آبرویی که داریم

همه و همه

از آن امام خامنه ای است

که با این کلکسیون

با این همه ثروت

ویلا ندارد… بیت دارد…

خانه اش به جای فرش عرش دارد و گلیم و چند تکه آسمان

همه چیز ساده است

مثل خانه زهرا سلام الله علیها

مثل خیمه حسین علیه السلام

و حسینیه امام خمینی دارد

و چفیه دارد

و عصایی که چوبش از شجره طوباست

و دست مجروحی

که ریشه در “کف العباس” دارد

بارها از خودم پرسیده ام این مرد از خاندان فاطمه سلام الله علیها چه دارد که ما اینگونه دیوانه اش شده ایم  که هر که هر چه می خواهد می گوید ولی ما باز پروانگی می کنیم .

سایه ات مستدام باد آقا .....

قبـاله منگوله دار قلــبم بدستان شدست

هـر کـــار می خواهی بکـــــن آقـــا

 

امام خامنه ای (حفظه الله( مشرف شده بودند غبارروبی حرم آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام . من می دونم . من می دونم آقا این کار رو نیابتاً از همه شیعیان و شیفتگان حضرت انجام دادند . من می دونم آقا ما رو دعا کردند

همین به تمام دنیا می ارزه

به نقل از"آقا بیقرارتم"

دومین گردهمایی حزب الله سایبر برگزار می شود

دومین گردهمایی حزب الله سایبر با عنوان "کلیک‏های پایداری" و با تجلیل از فعالان سایبری عرصه‏ی جهاد و شهادت، همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس در تهران برگزار می‏شود. به گزارش روابط عمومی حزب الله سایبر، در این گردهمایی که همچون گذشته با حضور علاقمندان و فعالان مجازی برگزار خواهد شد، دکتر حسن عباسی رئیس مرکز بررسی‏های دکترینال امنیت بدون مرز به ایراد سخن خواهد پرداخت.
گفتنی است از دیگر برنامه‏ های "کلیک‏های پایداری" ارتباط زنده صوتی و تصویری، خاطره گویی حمید داوودآبادی نویسنده و فعال رسانه‏ای حوزه دفاع مقدس و حماسه سرایی برادر کویتی پور و تجلیل از فعالان سایبری عرصه جهاد و شهادت خواهد بود. شایان ذکر است این مراسم پنجشنبه 31 شهریور رآس ساعت 16 تا نماز مغرب و عشاء در محل تالار سیدالشهداء میدان هفتم تیر، ابتدای خ شهید دکتر مفتح برگزار می شود.

روايت يك مادر در مورد درخواست پسر شهيدش


داغ فرزند برای پدر و مادر بسیار سنگین است. به خصوص مادرها که دل بستگی بیشتری با فرزندانشان دارند. مادران شهید داغی بر دل دارند که تا پایان عمر آن را فراموش نخواهند کرد. آنچه پیش روی شماست خاطره آخرین دیدار یک مادر با فرزندش و خواسته ای که این شهید از مادرش داشته می پردازد. در یک کلام:‌«آقایان و خانم ها همه ما به مادران شهید بدهکاریم»

چند وقتی بود پسر شانزده ساله‌ام – رضا روز پیکر – جبهه بود. حوالی عید بود که آمد. گفت:

«مامان به بابا بگویید امسال چیزی نخرد. خرید امسال را من می‌خواهم بکنم.»

من خوشحال شدم. رضا دیگر برای خودش مردی شده بود. او همه حقوق جبهه‌اش را خرج بچه‌ها کرد. برای هر کدام لباس یا کفش ارزان قیمت خرید و با دست پر به خانه آمد. همه بچه‌ها خوشحال بودند. اما خودش گرفته بود. یک روز مرا کشید کنار و گفت:

«مادر! می‌خواهم چیزی از شما بپرسم.»

گفتم: «بپرس مادرجان!»

پرسید: «این روزها برای شما هم تاریک است؟»

جواب دادم: «نه. روز که تاریک نمی‌شود!»

رضا گفت: «مادر! چند روزی است که شب و روز برایم فرقی ندارد. احساس دلتنگی می‌کنم.»

گفتم:‌« حتما به خاطر زیاد ماندن در جبهه است.»

آن روز، رضا برای خودش یک دست لباس پلنگی خریده بود. آنها را به تن کرد وگفت:

«مادر!من اینها را خیلی دوست دارم.»
 
گفتم: «ان‌شاءالله داماد شوی و همین لباس‌ها را شب عروسی‌ات به تن کنی.»

جواب داد:‌«نه مادر! بگو ان‌شاءالله شهید شوی. شما همیشه دعا می‌کنی من داماد شوم. من دوست دارم شهید شوم. تو نمی‌دانی شهادت چقدر شیرین است. از همین حالا می‌گوییم؛ اگر من شهید شدم با همین لباس‌ها دفنم کنید.»

بعد در حالی که بغض کرده بود، ادامه داد: «در جبهه کسی داریم که هر وقت از او می‌پرسم چرا من شهید نمی‌شوم، می‌گوید: دو نفر در خانه شماست که راضی نیستند تو شهید شوی».

و رضا گفت: «حتما آن دو نفر شما و بابا هستید. تو را به خدا، تو را به جان حضرت زهرا بیاید و رضایت بدهید.»
هنوز شیرینی نوروز دهانمان بود که رضا ساکش را برداشت و راهی شد، وقتی می‌رفت انگار یکی به من می‌گفت: «قشنگ نگاهش کن. او دیگر برنمی‌گردد!»
او می‌رفت و من از پشت سر سیر نگاهش می‌کردم. آن لحظه به یقین می‌دانستم که رضای شانزده ساله من به شهادت خواهد رسید. چرا که دیگر از دلم نمی‌آمد برای ماندنش دعا کنم و دل ظریفش را بشکنم.

*مادر شهید رضا روزپیکر

آینه


السلام علی انصار ابی عبدالله

سلام بر گریه کنان غریب کربلا

سلام بر روضه الحسین


 

 

 

 


وقتی رسول الله برای امیر المومنین مداحی میکند:

 

 

 

 


دوستان علی
رسول خدا می فرماید: اگر تمامی مردم بر دوستداری علی جمع می‌شدند خداوند آتش جهنم را خلق نمی‌کرد.
بحار النوار ج ۳۹ ص ۴۲۸ 

ابوهریره از رسول خدا نقل کرده است که فرمود:هنگامی که (در شب معراج) مرا به آسمان ها بردند دیدم که بر پایه عرش نوشته شده بود :هیچ معبودی نیست جز خدای یکتا، محمد رسول خداست. او را به وسیله علی تایید کردم و به وسیله علی یاری دادم.
مناقب خوارزمی ص ۳۲۸ 


نور واحد 
هزار سال پیش از آن که خداوند آدم را بیافریند من و علی نوری نزد خدای عزوجل بودیم و آن نور خدا را تسبیح و تقدیس می‌کرد. هنگامی که خدا آدم را آفرید آن نور را در صلب وی قرار داد. ما همواره در یک جا بودیم تا آن که در صلب عبدالمطلب جدا شدیم. در من "پیامبری" و در علی "خلافت" قرار گرفت. 
مناقب علی ابن ابی طالب ص ۸۸ 

خاک مقدس 
سوگند به آن کس که جانم در دست اوست اگر بیم آن نبود که گروهی از امت من درباره تو همان چیزی را که ترسایان درباره عیس بن مریم گفتند، بگویند، امروز درباره تو سخنی می گفتم که بر هیچ مسلمانی نمی‌گذشتی، جز آنکه خاک پایت را به عنوان تبرک بر می داشت.
معجم کبیر طبرانی ج ۱ ص ۳۲۰ 



جایگاه علی 
جایگاه علی نسبت به من، مثل جایگاه من نسبت به پروردگارم است.
دخائر العقبی ص ۶۴

تردید در علی مساوی است با کفر 
علی بهترین فرد بشر است هر که تردید به خود راه دهد کافر است.
تاریخ مدینه دمشق ج ۴۲ ص ۳۷۳ 


کسی که در حق علی شک کند کافر است.
بحار النوار ج ۳۸ ص ۱۳۵ 

جواز بهشت 
احدی از پل صراط عبور نخواهد کرد مگر کسی که علی برای او جواز عبور بنویسید.
الریاض النصره ج ۳ ص ۱۳۷


سرلوحه نامه اعمال
سرلوحه نامه اعمال مومن محبت علی بن ابی طالب است.
تاریخ بغداد ج ۴ ص ۴۱۰

شبیه کعبه
ابوذر غفاری از رسول خدا روایت می کند که فرمود:
مثل علی بین شما همچون مثل کعبه پوشیده است.نگاه کردن بر آن عبادت و آهنگ او نمودن واجب است.
مناقب علی ابن ابی طالب ص ۱۰۷


شرط عبادت ولایت علی است 
ای علی اگر کسی خدا را به اندازه نوح عبادت کند و همسنگ کوه احد در راه خدا طلا انفاق کند و ان مقدار عمر کند که هزار بار با پای پیاده حج به جای آورد و سپس در میان صفا و مروه مظلومانه کشته شد اگر ولایت تو را نپذیرد بوی بهشت به مشامش نمی رسد و داخل بهشت نمی شود.
مناقب خوارزمی ص ۶۸

فرشتگانی از نور صورت علی 
همانا خدا از نور صورت علی بن ابی طالب فرشتگانی آفریده که (خداوند را) تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش ثبت و ضبط کنند.
مقتل الحسین ج ۱ ص ۹۷

یک نور در دو بدن 
من و علی نوری بودیم در برابر خدای متعال ، چهارده هزار سال پیش از این که آدم آفریده شود.چون خدای تعالی آدم را آفرید آن نور را دو نیمه کرد؛ نیمی از آن منم و نیمه دیگر علی است.
الریاض النصره ج ۳ ص ۱۲۰ 

نوشته ای در بهشت 
هزار سال پیش از این که خدا آسمان ها و زمین را بیافریند بر در بهشت نوشته شده است:"خدائی جز خدای یکتا نیست، محمد پیامبر خدا است و علی برادر پیامبر خدا است"
کنز العمال ج ۱۱ ص ۶۲۴

هر کس کینه علی 
هر کس بمیرد در حالی که در دلش کینه علی ابن ابی طالب وجود داشته باشد یهودی و یا نصرانی از دنیا می رود.
الفردوس بما ثور الخطاب ج ۳ ص ۵۰۸ 

مثل سوره قل هو الله احد 
ای علی تو مثل سوره قل هو الله احد هستی.هر کس تو را در دل دوست بدارد گوئی یک سوم قران را خوانده است و هر کس تو را در دل دوست بدارد و با زبانش تو را یاری کند گوئی دو سوم قران را خوانده است و هر کس تو را در دل دوست بدارد و با زبانش تو را یاری کند و با دستش به یاریت بیاید همه قران را تلاوت کرده است.
تفسیر نورالثقلین ج۵ ص ۷۰۱ 

امتیاز هایی که به پیامبر داده نشد 
سه فضیلت به من داده شد که علی نیز در آنها شریک است، و سه امتیاز به علی داده شد که به من داده نشده است.
لوای حمد برای من است و علی حامل آن، کوثر مال من است و علی ساقی آن؛وبهشت و آتش به دست من است و علی تقسیم کننده آن.اما آن سه ویژگی که تنها به علی داده شده و من سهمی از آن ندارم این است که به او پدر زنی داده شده که نظیرش به من داده نشده است فاطمه همسر اوست و مانند آن به من داده نشده است و به او دو پسر داده شده که مانندشان به من داده نشده است. 
بحار النوار ج ۳۹ ص ۹۰ 

رابطه حب علی و بغض علی 
دروغ گفته است هر کس گمان می کند مرا دوست دارد در حالی که با این (علی ) دشمن است.
تاریخ مدینه دمشق ج ۴۲ ص ۲۶۸ 

تمام ایمان در مقابل تمام کفر
علی علیه السلام از رسول خدا اجازه گرفت و به سوی میدان رفت .در این حال پیامبر در فضیلت جهاد علی علیه السلام فرمودند: اینک تمام ایمان با تمام کفر روبرو شده است
شرح نهج البلاغه ج ۱۳ ص ۲۸۵ 

ضربت علی در روز خندق برتر است از تمام عبادتهای جن و انس تا روز قیامت
ینابیع الموده ج ۱ ص ۲۸۲ 

در هنگام فتنه
بزودی بعد از من فتنه ای پدید می آید هنگامی که واقع شد ملازم علی ابن ابی طالب باشید و از او جدا نشوید زیرا او نخستین کسی است که با من دیدار می کند و نخستین کسی است که با من مصاحفه می کند در روز قیامت، او در آسمان بالا نیز همراه من است و او جدا کننده حق از باطل است
تاریخ مدینه دمشق ج ۴۲ ص ۴۵۰

برای شیعیان
یاعلی!تو و شیعیانت در بهشت هستید نخستین کسی که زمین برایش شکافته می شود حضرت محمد و سپس شما هستید اولین کسی که مورد تکریم قرار می گیرد حضرت محمد و سپس شما هستید نخستین کسی که خلعت داده می شود حضرت محمد و سپس شما هستید
مناقب خوارزمی ص ۱۱۳

فضائل بی شمار
اگر تمام درختان قلم، و دریاها مرکب و همه جنیان شمارشگر و همه انسانها نگارشگر باشند قادر به شمارش فضائل علی ابن ابی طالب نخواهند بود
مناقب خوارزمی ص ۳۲

احادیث قدسی در مدح امیرالمومنین (ع)

قال الله عز وجل : یا محمد اقراء علی علی بن ابی طالب امیر المومنین فما سمیت بهذا احدا قبله ولا اسمی باحدا بعده

ای محمد علی ابن ابی طالب را امیر المومنین بخوان . قبل از او این نام را به کسی نگذارده و بعد از او به کسی نامگذاری نخواهم نمود ۱

قال الله عز وجل : لو اجتمع الناس کلهم علی ولایت علی ما خلقت النار
اگر مردم بر ولایت علی (ع) می پیوستند آتش جهنم را خلق نمی کردم۲

قال الله عز وجل : قد جعلت علیا علما فمن تبعه کان هادیا
به تحقیق علی (ع) را علم ( نشانه هدایت ) قرار داده ام که پیرو او هدایت می یابد .۳

قال الله عز وجل : یا محمد بک و به و بالائمه من ولده ارحم عبادی و امانی
ای محمد به واسطه تو وعلی و امامانی که از فرزندان تو هستند به بندگانم رحم می کنم ۴

قال الله تبارک و تعالی :
الا یا ملائکتی و سکان جنتی بارکوا علی ابن ابی طالب حبیب محمد وفاطمه بنت محمد فقد بارکت علیهما

آگاه باشید ای فرشتگان و ساکنان بهشتم ! به تحقیق من علی حبیب محمد وفاطمهدختر محمد را مجد و عظمت دادم و شما پیوسته نسبت به ایشان در این راستا باشید . ۵

قال الله تبارک و تعالی :
به یقام دینی و تنفذ احکامی
بواسطه علی (ع) دین و دستوراتم بپا می شود ۶

قال الله تبارک و تعالی :
به اوحی عبادی و بلادی
بواسطه علی (ع) بندگانم و سرزمین های خودم را احیا می کنم ۷

قال الله تبارک و تعالی :
به یمیز حزب الشیطان من حذبی
بواسطه علی (ع) حذب شیطان از حذب خودم مشخص می شود ۸

قال الله تبارک و تعالی :


به اجعل کلمه الذین کفروا السفلی و کلمتی العلیا
بواسطه علی (ع) وجود کافران و آثارشان را پست و آنچه را مربوط به من است ولا قرار می دهم ۹

قال الله تبارک و تعالی :
لولا علی ما خلقت جنتی
اگر علی (ع) نبود بهشتم را نمی آفریدم ۱۰

قال الله تبارک و تعالی :
ان علیا امام الاولیاء
بطور یقین علی امام دوستان درگاه الهی است ۱۱

قال الله تبارک و تعالی :
لا اله الا الله محمد رسول الله و نبی الرحمه و علی مقیم الحجه
محمودی جز الله نیست ؛ محمد رسول خدا و پیامبر رحمت و علی (ع) بر پا کننده حجت است ۱۲

۱- جواهر السنیه ص ۲۰۴
۲- جواهر السنیه ص ۱۸۵ و بحار الانوار ج ۳۹ ص ۲۴۷ روایت ۴
۳- جواهر السنیه ص ۲۰۳
۴- جواهر السنیه ص ۱۸۴
۵- جواهر السنیه ص ۱۸۳
۶- جواهر السنیه ص ۱۸۴
۷- همان
۸- همان
۹- همان
۱۰- جواهر السنیه ص ۲۱۱
۱۱- کشف الغمه ج ۱ ص ۱۴۳
۱۲- جواهر السنیه ص ۲۱۲

 

 

 

 

تصویری جالب  ازمعلم محبوب قران  استاد شیخ محسن قرائتی

 

 

 

جدید ترین تصویر از علامه حسن زاده آملی

مصاحبه با استاد شیخ حسین انصاریان

 

 

 

 

همان‌گونه كه رهبر معظم انقلاب چندین بار تأكید كرده‌اند، یكی از سیاست‌های جدی دشمن در برخورد با نظام اسلامی، رقیق كردن و كم‌رنگ كردن اعتقادات دینی مردم است. بفرمایید دشمن به چه دلیلی سراغ این حربه رفته و بهترین روش مقابله با آن چیست؟
اگر ما به آیات قرآن مراجعه كنیم، درمی‌یابیم كه از زمان پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله همواره سه دشمن در مقابل اعتقادات مردم ایستادگی كرده‌اند. برنامه‌شان هم این بوده كه پیوند مردم و نسل جوان را با توحید، نبوت، امامت و ولایت قطع كنند. دشمن كاملاً به این حقیقت آشنا بوده كه اسلام با آن دسته از پیروانش كه به اسلام اعتقاد راسخ دارند، قدرتی است كه این سه فرهنگ را به نابودی می‌كشاند؛ یكی فرهنگ شرك و یكی فرهنگ تحریف‌شده‌ی یهودیت و یكی هم مسیحیت تحریف‌شده. قرآن مجید كراراً به مسلمانان هشدار می‌دهد كه دشمن می‌خواهد دین شما را بگیرد و تا شما را بی‌دین نكند، راضی نمی‌شود: «وَ لَن تَرضی عَنكَ الیَهودُ وَ لا النَّصاری حَتّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (بقره، 120) از زمان پیامبر اكرم صلی‌الله‌علیه‌وآله تا حالا این درگیری ادامه داشته و امروز هم ادامه دارد.

انقلاب ایران با پشتوانه‌‌ی اسلام پیروز شد و وقتی كه یك فضای آزادی برای مردم و جوانان به پشتوانه‌ی دین پیدا شد و شكوفایی‌های علمی، سیاسی و فكری در ایران اتفاق افتاد، دشمنان ما در دشمنی خود مصمم‌تر شدند. در واقع كشورهایی مثل آمریكا، انگلیس، فرانسه و آلمان در انرژی، در اسلحه‌سازی، در علم ژنتیك و علوم پایه همیشه حرف اول را می‌زدند، اما الان ما به پشتوانه‌ی دین به جایی رسیده‌ایم كه در مقابل این كشورها حرف‌های جدی برای گفتن داریم.

از طرف دیگر ایران به سبب یك موجی بیدار شده است كه همین موج بیداری وقتی در خاورمیانه قوت بگیرد، كفر و شرك و نفاق و یهودیت در لباس صهیونیسم و مسیحیت تحریف‌شده كه غلام حلقه به گوش صهیونیسم است دیگر نمی‌توانند سفره‌ی خود را پهن كنند. دیگر نمی‌توانند استعمار كهنه و نو داشته باشند و دیگر امكان غارت ثروت و فرهنگ مردم بیدارشده را ندارند. لذا شیاطین نفاق و شرك با این‌كه موفقیت كامل هم در این زمینه پیدا نمی‌كنند، ولی خیال می‌كنند كه اگر اسلام را از مسلمانان بگیرند، مسلمانان به همان دوران‌های قبل برمی‌گردند كه بردگان آنان بودند و البته این فكر شیاطین فكر ریشه‌داری نیست.

 

 



راه‌كار جلوگیری از هجوم سنگین دشمنان این است كه ما در كشورمان به تعداد روحانیان واجد شرایط و جاذبه‌دار و باتقوا اضافه كنیم. یعنی اگر ما بتوانیم برای محراب‌ها و منبرهامان هر چه سریع‌تر افراد اهل خدا، باتقوا و پرجاذبه را تربیت كنیم، این‌ها می‌توانند با هنرمندی و محبت، كسانی را كه اعتقادشان رقیق شده است، به اسلام بازگردانند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif به غیر از بحث اضافه كردن روحانی، در دیگر بخش‌ها چه كارهای دیگری می‌توان انجام داد؟
اگر هرچه سریع‌تر عوامل ایجاد هیجانات شهوات و غرایز جنسی را كم كنیم، ضربه‌پذیری جوانان هم كم خواهد شد. البته یكی از عواملی كه در این سی سال، بالای چند هزار نامه در مورد آن برای من نوشته‌اند و دین جوانان را رقیق می‌كند، بدحجابی است. بدحجابی میدان‌های وسیعی را در فساد ایجاد می‌كند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif به بحث منبرها و محراب‌ها اشاره كردید. طبیعتاً دشمن هم در مقابلش ابزارهای جذاب‌تری را به كار گرفته است كه رسانه‌ها از آن جمله‌اند. آیا با گسترش این‌چنینی ارتباطات هنوز جایی برای محراب و منبر می‌ماند؟
بله، همین نسلی كه متدین باقی مانده است و همین جوانانی كه ماه رمضان، شب‌های احیا، اعتكاف‌ها و دهه‌ی عاشورا را سر پا نگه‌داشته‌اند، به پشتوانه‌ی منبر روحانیان هنرمند و عالم بوده و این كار ادامه هم خواهد یافت. یعنی منبرها و محراب مردم را در مقابل فساد و گناه ضد ضربه می‌كند. این تجربه‌ی چهل‌ساله‌ی من است. جوان‌های زیادی پای منبرها توبه كرده‌اند.

این‌گونه نیست كه حجت خدا بر نسل ما تمام نباشد. با بودن ماهواره‌ها و سایت‌ها و حتی با بودن برخی فیلم‌ها و سریال‌های داخل كشور كه چه‌بسا فیلم‌ها و سریال‌های درستی نیست و بستر گناه را فراهم می‌كند، این نسل توانسته خودش را حفظ كند. نباید به خاطر وجود این همه ابزار در دست دشمن ناامید بود، زیرا قرار نیست همه نابود شوند.

به نظرم ایران یك میلیون روحانی واجد شرایط، یعنی عالم هنرمند بامحبت و هزینه‌كننده‌ی خودش برای مردم كم دارد. در تمام شهرهایی كه روحانی باسواد و متخلق به اخلاق در هر محرابی هست، مسجدها پر است. این دلیل بر این است كه روحانیانی كه در نبود انبیاء و ائمه كار آنها را انجام می‌دهند، در صورتی كه واجد شرایط باشند، خوب می‌توانند مردم را حفظ كنند. مگر فساد بنی‌امیه و بنی‌عباس كم بود؟ پس چرا همه‌ی شیعیان در فساد نیفتادند؟ زیرا ائمه با علم و هنر و محبت توانستند شیعه را حفظ كنند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif یكی از بحث‌های جدی و دغدغه‌های مهم رهبری از ابتدای دوران رهبری و حتی پیش از آن، مسئله‌ی انس با قرآن بوده است. چرا ما هنوز نتوانسته‌ایم به نحو شایسته‌ای با قرآن انس و ارتباط خوبی برقرار كنیم؟
این مسئله بازمی‌گردد به همان خلأیی كه گفتم. یعنی یك عالم هنرمند اهل محبت می‌تواند با انتقال مفاهیم قرآن كه تمامش زیبایی و علم است، نسلی را عاشق قرآن كند. در واقع اگر كسی قرآن را بفهمد، در حقیقت زیبایی كامل را لمس كرده و مزه‌ی علم را چشیده است. مردم با قرائتِ تنها جذب نمی‌شوند. در واقع خیلی از مردم فقط با لغت دین و خدا آشنا هستند. نماز می‌خوانند، اما نمازشان «تنهی عن الفحشا و المنكر» نیست.

لذا باید ضمن شناساندن دین به مردم، فساد را هم باید به آنها شناساند. باید به مردم گفت دین همان گوهری است كه سبب آبادی دنیا و آخرت است و ماهواره‌ها و سایت‌ها و روابط نامشروع درصدد غارت آن هستند ولذا مواظب باشید. این فهمیدن حقایق قرآن است كه مردم را ضد ضربه می‌كند و كسی باید این حقایق را به مردم یاد بدهد كه یك شخص تحصیل‌كرده‌ی بی‌چشم‌داشت باشد تا مردم پایبند شوند.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif در این دو سؤال متوجه شدم كه شما بیشتر روی دو مطلب تأكید داشتید؛ محراب جذاب و منبر جذاب. منبر خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟
محراب یك اصلی است كه متعلق به اسلام است. منبر نیز اصلی است كه متعلق به انبیای الهی است. اگر محراب مثل یك مغازه است كه بتواند متاع دین را به مردم عرضه كند، ما فعلاً از نوع خوب این مغازه را كم داریم.

برای منبر خوب هم مراجعه‌ی به مصادر اصلی شیعه بسیار كارگشا است؛ مثل نوشته‌های شیخ طوسی و كلینی و نوشته‌های شیخ حر عاملی، یك دور دیدن بحارالانوار علامه مجلسی. همچنین انس گرفتن با كتاب‌های فیض كاشانی و تفاسیر مجمع‌البیان و نمونه و المیزان. این‌ها را پیشنهاد می‌دهم و راهكار هم ارائه می‌كنم كه چگونه مطالبی را انتخاب كنید كه به درد امروز مردم بخورد و جدای از زندگی و باطن آنان نباشد.

http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif اگر شما بخواهید فضای دینی و اعتقادی كشور را آسیب‌شناسی كنید، به عنوان كسی كه با افراد زیادی در ارتباط هستید و تجربه‌ی زیادی در امر تبلیغ دین دارید، این آسیب‌ها را در چه می‌بینید؟
آسیب‌ها را اغلب از زبان مردم و در این صدوبیست شهری كه برای منبر رفته‌ام، شنیده‌ام. مطالب متنوعی هم در این عرصه شنیده‌ام، ولی باید به این نكته اشاره كنم كه علت اصلی آسیب‌های موجود در فضای دینی و اعتقادی كشور را عملكردها می‌دانم. بعضی از اهل لباس ما عملكردشان خوب نبوده و مردم را دین‌گریز كرده است. بعضی از كت‌وشلواری‌ها هم كه به نام دین جلو آمدند و مصدر بعضی امور شدند و بعد مردم دیدند كه هماهنگ با دین نیستند، باعث دین‌گریزی شدند. البته مردم هم خطا كردند. در واقع به جای این‌كه از بدعمل‌كنندگان بگریزند، این گریز را طرف دین خدا بردند. این اشتباه جامعه است كه به جای گریز از افرادی كه عملكرد بدی داشتند، دین‌گریز شدند. لذا باید مردم را از طریق رسانه‌ها بیدار كرد كه دین خدا در این وسط تقصیری ندارد.

 

 

یا ابامحمد یا حسن ابن علی

جلسه هفتگی هیئت حسن جان (علیه السلام) 

 

 

همزمان با ایام شهادت عموی بزرگوار رسول الله (صلوه الله علیه)

حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام

و شهادت سرسلسه حسینیان کربلای دوم ... ری

حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)

 

پنجشنبه 24 شهریور از ساعت 21

 

 

سخنران:

حجت الاسلام شیخ مهدی نادری سخا

 

با نوای ذاکرین اهل بیت :

سید محمد یزدانی ، حاج حمید محسنی ، حاج حامد خمسه ، محمد محمد حسن 

 

آدرس :

20 متری ابوذر ، میدان مقدم ، خیابان شهید شهسوار حقیقی جنوبی ، کوچه شهید اسماعیل جباری پلاک 19 . حسینیه ی شهید صدیق دربندی

 

 

 

 

سید خراسانی در پناه شاهنشاه خراسان

 

 

 

السلام علیک یاعلی ابن موسی الرضا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جلسه هفتگی هیئت حسن جان (علیه السلام)

جلسه هفتگی هیئت حسن جان (علیه السلام)  همزمان با ایام شهادت عموی بزرگوار رسول الله (صلوه الله علیه) حضرت حمزه سیدالشهداء و شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام)

پنجشنبه 24 شهریور از ساعت 21

سخنران حجت الاسلام شیخ مهدی نادری سخا

با نوای ذاکرین اهل بیت : سید محمد یزدانی ، حاج حمید محسنی ، حاج حامد خمسه ، محمد محمد حسن 

آدرس :20 متری ابوذر ، میدان مقدم ، خیابان شهید شهسوار حقیقی جنوبی ، کوچه شهید اسماعیل جباری پلاک 19 . حسینیه ی شهید صدیق دربندی

تربت مزار «حمزه» نخستين تربت مورد تبرك در اسلام است

یک کارشناس علوم دینی با اشاره به زیارت قبر حضرت حمزه(ع) توسط حضرت زهرا(س) گفت: تربت مزار «حمزه» نخستین تربت مورد تبرک در اسلام است.
تربت مزار «حمزه» نخستين تربت مورد تبرك در اسلام است

حجت‌الاسلام والمسلمین «علی صحت تبریزی» کارشناس علوم دینی و تاریخ اسلام  با اشاره به حدیثی از امام باقر علیه‌السلام در خصوص منزلت حمزه سید‌الشهدا بیان داشت: در سایه بلند عرش نوشته شده است، «حمزه» شیر خدا، شیر رسول خدا (ص) و سید شهیدان است، همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم اینچنین زبان به ستایش می‌گشاید « ما از فرزندان عبدالمطلب، سروران اهل بهشتیم، رسول الله، حمزه سیدالشهدا(ع)، جعفر ذوالجناحین(ع)، علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع)، حسین(ع) و مهدی(عج).»

* «حمزه» سید شهدا از اول تا آخر است

وی افزود: پیغمبر گرامی اسلام  به حضرت زهرا (ع) فرمود «دخترم! ما اهل بیتی هستیم که خداوند شش صفت و ویژگی را بر ما عطا کرده است که بر هیچ یک از گذشتگان و آیندگان عطا نکرده است؛ زیرا پیامبر ما، سید انبیا و مرسلین است و آن پدر تو است و وصیّ ما سید اوصیا است و آن همسر تو است و شهید ما سیدالشهدا است و آن حمزه بن عبدالمطلب عموی پدر تو است.»، فاطمه علیها السلام گفت «ای فرستاده خدا، آیا او فقط سید شهیدانی است که با وی به شهادت رسیده اند؟»، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود «نه، بلکه او سید شهدای اوّلین و آخرین، بجز انبیا و اوصیا است.»؛ یعنی اگر پیامبران، اوصیا و ائمه معصومین جدا شود، در عالم سید شهیدان جناب حمزه سیدالشهدا است.
حجت‌الاسلام صحت درباره جایگاه حضرت حمزه (ع) در میان حضرت رسول (ص)، اظهار داشت: پیغمبر فرمودند «اَحَبّ اِخوانی اِلَیَّ علّی بن أبی‌طالب و أحَبّ أعْمامی اِلیَّ حَمْزَه»؛ «محبوب‌ترین برادرانم، علی بن ابی‌طالب و محبوب‌ترینِ عموهایم حمزه است.»

*«حمزه» جزو هفت نفری است که خداوند نظیر آنها را نیافریده است

وی ادامه داد: امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «منّا سبعةٌ خَلَقَهم اللّه عزّ وجلّ لم یخلق فی الأرض مثلهم؛ مِنّا رسول اللّه صلی الله علیه وآله سیّد الأوّلین والآخرین، خاتم النّبیّین ووصیّه خیر الوصیّین و سبطاه خیر الأسباط؛ حَسَنا وحُسَینا وسیّد الشهداء حمزة عمّه ومن قد کان مع الملائکة جعفر والقائم عجّ»؛ «خداوند در میان خاندان ما هفت نفر خلق کرد که در روی زمین مانند آنها را نیافریده است، از ما است، رسول خدا که سید اولین و آخرین و خاتم پیامبران است و از ما است، وصیّ او که بهترین اوصیا است و دو سبطش حسن و حسین که بهترین اسباطند و عمویش سیدالشهدا و جعفر که به همراه فرشتگان پرواز می‌کند و قائم عجّ.»

* هیچ تعصبی صاحب خود را داخل بهشت نکرد، جز تعصب «حمزه»

این کارشناس دینی به سخن امام سجاد علیه‌السلام درباره شخصیت حضرت حمزه اشاره کرد و گفت: امام سجاد (ع) فرمود: «لم یدخل الجنّة حَمیّة غیر حمیّة حمزه بن عبدالمطلب وذلک حین اسلم غضباً للنّبی فی حدیث السلا الّذی اُلقی علی النبی صلی الله علیه وآله »؛ «هیچ تعصبی صاحب خود را داخل بهشت نکرد، جز تعصب حمزة بن عبدالمطلب، آنگاه که بچه‌دان شتری به وسیله مشرکین مکه به سر و صورت پیامبر انداخته شد و حمزه برای دفاع ازآن حضرت و دفع شرّ دشمنان، اسلام را پذیرفت.»
وی افزود: در حدیثی وارد شده است که روزی پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم در مسجد الحرام بود، عده‌ای از کفار قریش مثل ابی‌سفیان و ابی‌جهل شکمبه شتری را بر روی پیامبر انداختند، به طوری که لباس‌های پیامبر(ص) به آن شکمبه شتر آلوده شد، موقعی که ابوطالب(ع) این منظره را دید، پیغمبر(ص) را پیش حمزه(ع) برد و ایشان پیغمبر(ص) را به مسجد‌الحرام برگرداند، در حالی که یک شکمبه شتر را در دست گرفته بود و آن را به سر و صورت کسانی که به پیامبر توهین کرده بودند، مالید تا بعد از آن کسی جرأت توهین به پیامبر(ص) را نکند و بعد از آن به اسلام ایمان آوردند.

* تربت مزار «حمزه»، اولین تربت مورد تبرک

حجت‌الاسلام صحت با بیان اینکه اولین تربتی که در اسلام مورد تبرک قرار گرفته، تربت حضرت حمزه سیدالشهداست، ابراز داشت: حضرت زهرا علیها‌السلام پس از رحلت رسول اکرم (ص) به زیارت قبر حمزه(ع) می‌رفت و خاک قبر حمزه تسبیح درست کرد، لذا اولین تسبیحی در اسلام، از قبر حضرت حمزه سید‌الشهدا ساخته شد، از آنجایی که حضرت حمزه (ع) بسیار شجاع، دارای اندام بلند چهار شانه بود، کسی در مقابل او یارای استقامت نداشت، بالاخره به این فکر افتادند که در جنگ احد او را از دور بزنند، منتها کسی به نام وحشی غلام «جبیر بن مطعم» که پرتابگر ماهری بود، از دور نیزه‌ای انداخت که به پائین پهلوی جناب حمزه(ع) اصابت کرد، از یک طرف وارد و از طرف دیگر نوک نیزه بیرون آمد، همین باعث شد که کنترل از دست حمزه خارج شود و از بالای اسب به زمین بیفتد.

* بدن «حمزه»، اولین بدن مثله شده در اسلام است

وی با اشاره به جریان مثله شدن بدن حمزه (ع) توسط وحشی، ادامه داد: اولین بدنی که در اسلام مثله شد، بدن جناب حمزه سیدالشهدا بود، وحشی به دستور هند جگرخوار- مادر معاویه، همسر ابی‌سفیان- دست به این اقدام زد، هند سه نفر را به وحشی پیشنهاد کرد؛ پیغمبر (ص)، علی‌بن ابیطالب (ع) و حمزه (ع)،  که وحشی به علت اینکه چون امکان دسترسی به پیغمبر(ص) و علی‌ابن ابیطالب (ع) وجود ندارد، حمزه (ع) را انتخاب کرد که از دور او را با نیزه به شهادت برساند.
این کارشناس دینی در تشریح جریان حمله وحشی به حضرت حمزه علیه‌السلام، بیان داشت: موقعی که حمزه(ع) به زمین افتاد، وحشی پهلوی ایشان را شکافت و جگرش را بیرون آورد، به پیش هند برد و او نیز از شدت کینه‌ای که داشت، خواست جگر حمزه (ع) را بخورد، لیکن جگر در میان دندانهایش سنگ شد و نتوانست به هدفش برسد، این است که حضرت زینب علیهاالسلام اشاره به یزیدمی‌کند و می فرماید «اکلة الاکباد»؛ «ای فرزند جگر خواران» چرا که یزید پسر معاویه و معاویه فرزند هند است.

* 70 بار پیامبر در نماز میت«حمزه» تکبیر گفت
 
وی افزود : موقعی که حضرت حمزه علیه‌السلام شهید می‌شود، پیامبر اسلام به قدری متأثر می‌شود،  امیرالمومنین را می‌فرستد، امام علی علیه‌السلام وقتی بدن حمزه (ع) را می‌بیند، نمی‌تواند به پیامبر(ص) گزارش دهد، لذا پیامبر وقتی بدن قطعه قطعه شده حمزه را مشاهده کرد، ناله بلندی سر دادند وخطاب به او فرمودند «رَحِمکَ الله أی عمّ، لَقَدْ کُنتَ وَصُولاً لِلرَّحِمِ فَعُولاً لِلْخیرات»؛ «ای عمو! خدای رحمت کند تو را، که در صله رحم و انجام دادن کارهای نیک فعال و کوشا بودی.»، بعد به نماز ایستادند و هفتاد تکبیر گفتند، در حالی که نماز میت 5 تکبیر دارد، هنگامی که حضرت حمزه را در قبر می‌گذارند، پیامبر عبای خویش را بر بدن مطهر او می‌اندازدو چون پاهای حمزه به خاطر قد بلندی که داشت. بیرون می‌ماند، فرمودند؛ برگ‌های درختان روی پای حمزه بریزند.

* تاکید پیامبر اسلام برای عزاداری بر «حمزه سیدالشهدا»

حجت‌الاسلام صحت با بیان اینکه یکی از مواردی که می‌توان رضایت پیامبر(ص) را تحصیل کرد، عزاداری برای حضرت حمزه سیدالشهداست، اذعان داشت: چرا که پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم هنگامی که از جنگ احد بر‌گشت، در مدینه دید که مردم شهر برای شهیدان خودشان گریه می‌کنند و کسی برای حمزه گریه نمی‌کند، لذا مسلمین به دستور پیامبر (ص) در عزاداری‌های خود اول برای حمزه علیه‌السلام نوحه می‌خواندند.
وی با بیان اینکه یکی از امتیازات حضرت حمزه در میان اولاد عبدالمطلب این است که ایشان قائل به مقام نبوت و امامت بود، افزود: ولکن عباس و عقیل برادران حمزه با اینکه فرزند عبدالمطلب بودند، در مقابل غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام و شهادت حضرت زهرا علیها‌السلام در موضع دفاع برنخاستند و اعتراضی نکردند، چرا که اینها معرفت کامل به مقام نبوت و امامت نداشتند، لذا فقط این امتیاز برای حمزه علیه‌السلام است.

السلام علیک یا سیدالکریم و السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی

 

حضرت عبدالعظيم(ع) از تمسك به ولايت تا مبارزه با خرافات

روزگار عبدالعظیم الحسنی(ع) روزگاری پرتنش، آکنده از اختلاف، بدبینی، کینه و دشمنی میان پیروان اهل‌بیت(ع) بود و آن حضرت به نمایندگی از امام هادی(ع) در پاکسازی جامعه شیعی از اختلاف و دوگانگی پیش‌قدم شد.

خبرگزاری فارس: حضرت عبدالعظيم(ع) از تمسك به ولايت تا مبارزه با خرافات

اختلاف فکری عمیق و گسترده موجود در عصر عباسی،و بویژه دوران مصادف با حیات علمی - سیاسی حضرت عبدالعظیم الحسنی، اخلاق و رفتار اجتماعی پیروان گرایش‌های مختلف مذهبی را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. درگیری‌های فکری گسترده، باعث جبهه‏بندی‌ها و فرقه‏گرایی‌های بسیاری گشته، و اخلاق و رفتارهای مبتنی بر اصول کرامت و بزرگواری را دست خوش تحوّل ساخته بود.


نقض‌ها و رد و ایرادهایی که افراد نسبت به همدیگر داشتند، گویای فضایی آکنده از بدبینی و عناد و دشمنی بود و تخریب شخصیت افراد و اتهام بی‏دینی و ارتداد به بهانه‏های کم ارزش، قبح و زشتی خود را از دست داده بود. انتساب افراد و شخصیّت‌های علمی به گرایش‌هایی چون تجسیم، جهمیّه، شبّهه و امثال آن و از بین بردن اعتبار آنان بسیار متداول بود.


شاید حاکمیت‌های وقت هم به این فضای آلوده دامن می‏زدند و از این راه، دشمنی و کینه را بین اندیشوران مذاهب گوناگون تشدید می‏کردند و تفاهم و در نتیجه، احتمال خطر آنان را پایین می‏آوردند، بویژه آنکه در این دوران، حرکت‌های سیاسی برانداز از قبیل تحرکّات نظامی خوارج، شیعیان زیدی و به خصوص طالبیان، حرکت‌های ملّی‏گرایانه در قلمرو وسیع حاکمیت وقت از قبیل گرایشهای خرّم دینی، مازیاری و یا در افریقا حرکت‌های سیاهان زمینه‏ای لازم را در اختیار اندیشوران دینی گذاشت تا بعضی از این حرکت‌ها را تأیید کرده و موجب دردسر بیشتر حاکمیت گردند.


بدیهی است ایجاد تفرقه فکری و اعتقادی و به تبع آن،تشدید کینه و نفرت بین عالمان و به خصوص متکلمان و فقیهان می‏توانست هدف جذّابی برای حاکمیت‌های وقت باشد.


برگزاری مجالس مناظره بین گرایش‌های مختلف فقهی و یا کلامی و گاه، ادبی در حضور خلیفه و یا امرا را نمی‏توان تنها به انگیزه دانش دوستی خلفا نسبت داد. طرح مباحث اختلاف برانگیز در این مجالس و رودررو قرار دادن دانشوران راه گمان‌های نیکو را می‏بندد و پژوهشگر را به تأمل وامی‏دارد.


عامل دیگری که زمینه لازم برای بدبینی و تردید و در نتیجه، اختلاف و عناد و کینه را به‏وجود می‏آورد، روش‌های مبارزاتی بود که مخالفان هر گروه نسبت به گروه دیگر به کار می‏گرفتند. جعل حدیث و ساختن مطالب دروغ و بی‏پایه و نسبت دادن آن‌ها به رؤسای جریانات فکری و مذهبی و تخریب مجموعه معارف مذاهب و گرایش‌های فقهی و یا کلامی از سوی پاره‏ای از افراد بی‏اخلاق و فاسد باعث می‏شد. پیروان هر گرایشی در حالت روانی ویژه‏ای برای پذیرش اتهامها نسبت به افراد قرار گیرند و در نتیجه اصل را بر فساد بگذارند و از حسن ظن نسبت به یکدیگر فاصله بگیرند.


این فضای زشت و سنگین، عرصه را برای پیروان تشیّع نیز سخت و تنگ می‏ساخت، بویژه آنکه در بین شیعیان نیز چندین گرایش عمده کلامی وجود داشت‏ و شرایط سخت سیاسی هم در مواردی موجب می‏شد تا امام پیشین نتواند امام بعدی خود را به صورت صریح و بی‏ابهام معرفی کند تا پیروان وی در شناخت امام بعدی دچار تردید نشوند.


از این رو، سوء استفاده‏کنندگان از این فضای تاریک و ابهام‏آلود بهره جسته و وارد گود می‏شدند و خود را جانشین امام پیشین می‏شمردند و گرایش جدیدی ایجاد می‏کردند. وجود مسایل مالی هم به این موضوع دامن می‏زد و طمع‏ورزی افراد، آتش معرکه را شعله‏ورتر می‏ساخت.


در عصری که دست‏رسی به امام معصوم بسیار سخت نبود، مراجعه به ایشان و شنیدن استدلال‌های آنان باعث فروکشی آتش اختلافات می‏شد و و دامنه آن وسعت پیدا نمی‏کرد و رفتن به محضر امام(ع)، فصل الختام اختلافها بود؛ اما در روزگاری که حاکمان بر امامان(ع) سخت می‏گرفتند و آنان را در زندان و یا تحت نظر جاسوسان نگهداری می‏کردند، فضا بسیار تیره‏تر و زمینه اختلاف در درون شیعه بیشتر می‏شد.



* خلیفه عباسی با دور نگهداشتن شیعیان از امام معصوم در صدد ایجاد تفرقه در میان صفوف آن‌ها بود



در روزگار امامت امام هادی(ع) که -حاکمیت در دست خلیفه مستبد عباسی، متوکّل بود این قبیل اختلافات بسیار گسترده بود و از آنجایی که آن حضرت به شدت تحت مراقبت بودند، راه دست‏یابی همه به وی غیر ممکن بود در نتیجه، تلاش برای ایجاد تفرقه بین یاران و پیروان ائمه(ع) بسیار آماده بود.


از این اختلاف‌ها گزارش‌های بسیاری نقل شده است، امّا گزارشی که عبدالعظیم حسنی در قالب یک توصیه امام(ع) به یاران خود آورده است، به روشنی فضای حاکم بین شیعیان و پیروان آن حضرت را ترسیم می‏کند، فضایی که در این سفارش ترسیم شده است، بسیار غمبار و تأمل برانگیز است.


حضرت عبدالعظیم حسنی از امام هادی(ع)چنین نقل می‏کند که: ای عبدالعظیم، به دوستانم سلام برسان و به آنان بگو که برای شیطان راهی در دل‌های خود باز نکنند. آنان را به راستگویی در سخن و ادای امانت و ترک جدال و مخاصمه در مسائل بی‏اهمیّت و به رویکرد به یکدیگر و زیارت همدیگر دستور ده؛ چون این کار، موجب نزدیکی به من می‏شود، به تخریب شخصیت یکدیگر مشغول نباشند. من با خود پیمان بستم که هرکس چنین رفتار کند و دوستی از دوستان مرا ناخشنود سازد، از خداوند بخواهم که او را در دنیا به شدیدترین کیفرها برساند و در آخرت از زیان‏کاران قرار دهد.


به آنان بیاموز که خداوند نیکوکارانِ آنان را آمرزیده و از بدکارانِ آنان درمی‏گذرد، مگر کسانی که به او شرک ورزند و یا دوستی از دوستان او را بیازارند و یا در دل خود بدی و کینه‏ای علیه او داشته باشند؛ چون خداوند این قبیل افراد را نمی‏بخشد، مگر از آن نیّت برگردند، وگرنه روح ایمان را از دل ایشان برمی‏کند و از ولایت من خارج می‏سازد و از ولایت ما هم بهره‏ای نمی‏برد و من به خداوند از این فرایند پناه می‏برم.»



*مناظرات ناسودمند و انحرافی در بین شیعیان روزگار امام هادی بسیار گسترده شده بود



این گزارش گویای آن است که مناظرات ناسودمند و انحرافی در بین شیعیان روزگار امام هادی بسیار گسترده شده بود. موضوعات کم ارزش و بی‏اهمیّت به محور مناظرات و مشاجرات بین آنان تبدیل گشته و آتش اختلاف و کینه شعله‏ور شده بود، به گونه‏ای که پاره‏ای از آنان برای دست‏یابی به هدف خود در تخریب شخصیّت دیگران، گاه به شیوه‏های غیراخلاقی نظیر دروغ‏گویی و حدیث‏سازی نیز روی می‏آورند. کینه‏ها و عداوت‌ها موجب دوری و قهر و جدایی آنان شده، به گونه‏ای که از دیدار همدیگر نیز پرهیز داشتند.


بدیهی است چنین حالتی مطلوب‏ترین حالت برای مخالفان آن حضرت، بویژه برای حاکمیّت وقت بود. آنان خود را منتسب به جریان فکری امام هادی(ع) می‏شمردند. از این روی، امام(ع) تأکید می‏کند که در صورتی به من نزدیک می‏گردید که از دشمنی و کینه‏توزی با یکدیگر دست بردارید و قهر و جدایی را کنار گذاشته، به دیدار هم بروید.



*قشری‏گری و  بی‏توجّهی به محتوا و بن مایه دین عامل اختلاف‌ میان شیعیان



تخریب شخصیت همدیگر در میان شیعیان، موجب آزردگی خاطر بسیاری از یاران امام(ع) می‏شد و امام ضمن نهی از این کار، در برابر این روند به سختی موضوع‏گیری کرده، بر چنین افرادی نفرین سنگینی می‏کند.قشری‏گری و تأکید بر آموزه‏های ظاهری و بی‏توجّهی به محتوا و بن مایه دین


عمده مشکل این قبیل افراد، دست گذاشتن روی نقاط ریز زندگی افراد دیگر است. قشری‏گری و تأکید بر آموزه‏های ظاهری و بی‏توجّهی به محتوا و بن مایه دین انگیزه جدّی را در این افراد ایجاد می‏کرد تا نقاط ضعف کوچک افراد را بزرگ جلوه داده و در نتیجه، توجیه لازم را برای ایراد اتهام بر آنان و رهایی وجدان خویش از ملامت نفس پیدا کنند.


در نگرش پیامبر اکرم(ص) دایره دین بسیار وسیع است و افراد گوناگون را با سلایق و گرایش‌ها و رفتارهای متنوع و متفاوت پذیراست. امامان معصوم(ع) نیز همواره همین دید را توصیه می‏کردند. حضرت عبدالعظیم حسنی در گزارشی از حضرت هادی(ع) از طریق پدرانش از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که:


أمرنی ربّی بمداراة الناس کما أمرنی بإقامة الفرائض؛


پروردگارم مرا به مدارا با مردم سفارش کرده است، همان گونه که به برپاداری واجبات دستور داده است.


این نگرش به انسان سعه صدری می‏دهد که به راحتی نمی‏تواند دیگران را نفی کند و به آنان اتهام بزند، بلکه دایره زندگی دینی را وسعت می‏بخشد تا بسیاری افراد در آن جای گیرند.


امام هادی(ع) در توصیه مورد بحث، در ادامه، تأکید می‏ورزد که پیروان آن حضرت باید بدانند که خداوند بخشنده و پرگذشت است خوبی‌ها را در نظر می‏گیرد و از بدیها درمی‏گذرد و تنها دو حوزه خاص است که از این دایره «گذشت» خارج است: نخست، شرک به خداوند متعال و دیگری، آزار یاران که شماری از شیعیان آن روز به بهانه‏های بی‏پایه و به خاطر مجادلات تنگ نظرانه در آن گرفتار بودند.


تأکیدی که امام(ع) بر ضرورت سعه صدر و پرهیز از تنگ‏نظری و لزوم کنار گذاشتن کینه‏ها و نفرت‌ها می‏کند، بیانگر نیاز مبرم فضای فکری شیعه به اصلاح و پاک‏سازی است. امام هادی(ع) به علّت قطع ارتباط با پیروان خود، دغدغه بسیاری نسبت به جامعه شیعی داشت و اخباری که از جدال‌های بی‏جهت و زیان‏آور به گوش آن حضرت(ع) می‏رسید، نگران کننده بود. از این‏رو، تلاش می‏کرد ارتباط بین افراد را از طریق گسترش یک حرکت اخلاقی - اجتماعی مستحکم کرده، از تفرقه فزون‏تر جلوگیری کند.


در روایت دیگری از حضرت عبدالعظیم(ع) از امام هادی(ع) چنین آمده که آن حضرت فرمود:


ملاقاة الإخوان نشرة و تلقیح للعقل و إن کان نزراً قیلاً.


در این روایت ،دیدار هم فکران و برادران هم مسلک موجب گسترش فهم و دانش و رشد خرد دانسته شده است، گرچه این دیدارها کم باشد، باز هم از عدم ارتباط به مراتب ارزشمندتر است. شاید قسمت پایانی روایت، پاسخ به بهانه‏ای است که ممکن بود شیعیان آن روزگار به خاطر شرایط خفقان و عدم امکان ملاقاتهای گسترده در پیش خود مطرح می‏کردند. امام(ع) بر این باور است که نشست‌ها و ملاقات دوستانه ،در هر صورت، موجب تقویت خرد و گسترش فهم و شعور افراد جامعه می‏شود.



* یکی از عوامل گسترش بدبینی بین پیروان اهل بیت(ع) در روزگار امام هادی(ع) عدم امکان گرد آمدن و تجمّع آنها بود



شاید یکی از عوامل گسترش بدبینی بین پیروان اهل بیت(ع) در روزگار امام هادی(ع) عدم امکان گرد آمدن و تجمّع آنها بود. از این رو، معمولاً تعالیم ائمه(ع) از طریق واسطه‏ها به آنان می‏رسید و بدیهی است در این انتقال، افزون بر بازتاب ناتوانی‌های بشری که در نقل ضعیف و ناقص تعالیم ظاهر می‏شد، پاره‏ای از شیطنتها و خیانتها هم راه پیدا می‏کرد و در نتیجه، تعالیم ائمه(ع) به صورت همگون و درست به همه نمی‏رسید و در نتیجه، زمینه اختلاف برداشت و به تبع، اختلاف دیدگاه وموضوع‏گیری را به وجود می‏آورد.


دستورالعمل‌هایی که حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) از امام صادق(ع) به پیروان اهل بیت(ع) برای شناسایی حدیث درست از نادرست نقل می‏کند، شاید در همین رابطه قابل تفسیر باشد. در این خصوص عبدالعظیم به سند خود دو روایت از امام صادق(ع) نقل می‏کند:


عبدالعظیم الحسنی، عن علی بن اسباط، عن یونس بن عبدالرحمان، عن داود بن فرقد، عن ابی عبداللّه(ع): قال: إذا أحدثوکم بحدیث عن الأئمه فخذو به حتی یبلغکم عن الحیّ، فإذا بلغکم شی‏ء فخذوا به.


ثم قال: انّا واللّه لاندخلکم فیما لا یسعکم؛


هرگاه حدیثی از امامان برای شما نقل شد، آن را بپذیرید تا آنکه حدیثی از امام زنده به شما برسد. آن‏گاه، وقتی از امام زنده حدیثی رسید، آن را پذیرا باشید. سپس فرمود: سوگند به خدا ما شما را در کارهای طاقت‏فرسا وارد نمی‏کنیم.


به همان سند از داوود بن فرقد، از عبدالأعلی مولی آل سام، از ابن عبداللّه(ع) قال: قلت له: إذا جاء الحدیث عن أولکم و حدیث عن آخرکم فایّهما نأخذ؟


فقال: بحدیث الآخر؛


به امام صادق(ع) عرض کردیم: هرگاه حدیثی از امام پیشین رسید و حدیثی از امام بعدی، کدام یک را پذیرا گردیم؟


امام(ع) فرمود: سخن امام بعدی را بپذیر.


در حدیث نخست به وسعت دایره زندگی دینی تأکید شده است و راه را برای افرادی که با تأکید بر نصوص، فضا را روی دیگران می‏بندند، مسدود می‏کند. معمولاً جزم گرایان بر نصْ تأکید ورزیده، به پشتوانه آن، به تخطئه اعمال و رفتار دیگران می‏پردازند، درحالی‏که در این روایتْ ملاک اعتبار اعمال و رفتار شیعیان بر آگاهی گذاشته شده است. افراد بر پایه دانش و آگاهی خود از گفتار امامان(ع)،موظّف به تکلیف هستند و اشخاص تا زمانی که این آگاهی و اطلاع با آگاهی جدیدی جابه‏جا نشده، امکان رفتار بر مبنای آگاهی قبلی خود دارند، حتی اگر در واقع هم دستور جدید وجود داشته باشد و اشخاص نسبت به آن آگاهی و اطمینان کافی نداشته باشند.


اینکه در این دو حدیث، حجیّت سخن امام پیشین تا حصول علم و اطلاع به سخن امام بعدی پذیرفته شده و پس از آگاهی از سخن امام بعدی به آن سخن ارجاع داده شده، به خاطر آن است که معمولاً امامان با توجّه به شرایط و اوضاع روز سخن می‏گفتند و با تبدیل آن شرایط سخن جدیدی ارائه می‏کردند و این امر، گاه موجب می‏شد تا پیروان آنان در سر دو راهی و تردید قرار گیرند و زمینه لازم برای اختلاف بوجود آید.


امامان(ع) با این دستورالعمل‌ها راه تشخیص را معرّفی و از بروز اختلاف پیش‏گیری می‏کردند.



*حضرت عبدالعظیم(ع) در فضایی آکنده از اختلاف نظر و درگیری‌های فکری و اعتقادی در مجموعه پیروان ائمه(ع) زندگی می‏کرد



فضای حاکم بر روزگار امام هادی(ع) در عصر پدرشان امام جواد و جدشان امام رضا(ع) نیز وجود داشت و حضرت عبدالعظیم -که عمده روزگار علمی و فکری‏اش در عصر این سه امام(ع) بود در فضایی آکنده از اختلاف نظر و درگیری‌های فکری و اعتقادی در مجموعه پیروان ائمه(ع) و در خارج از این مجموعه، زندگی می‏کرد.


افزون بر آنچه که یاد شد، چیزی که نقش جدّی در پیدایش اختلاف دیدگاه در بین پیروان ائمه(ع) ایجاد کرد، شهادت نا بهنگام حضرت امام رضا(ع) بود، شهادت آن حضرت در زمانی اتفاق افتاد که از سویی به خاطر فضای نسبتاً باز عصر مأمون، دانشوران بسیاری در میان شیعیان به وجود آمده و در اقصی نقاط جهان اسلام پراکنده شده بودند و از سوی دیگر، زمان شهادت آن حضرت، فرزندش امام جواد کودکی بیش نبود و مدّعیان زیادی برای جانشینی امام وجود داشت.


از آنجایی که سابقه نداشت فردی در سنین کودکی امامت و پیشوایی را به دست بگیرد، مطرح شدن امام جواد(ع) به عنوان جانشین حضرت رضا(ع) بسیار دور از انتظار بود، به گونه‏ای که بزرگان شیعه نیز در این امر، نخست به تردید و دو دلی گرفتار شدند و سپس با مراجعه به امام(ع) و آزمایش وی به امامت او ایمان آوردند.


بدیهی است کسانی که خارج از مدینه (محل سکونت امام(‏ع) بودند، در شرایط سخت انتخاب قرار گرفتند و در چنین فضای تیره و مه‏آلود، زمینه برای ایجاد اختلاف بیشتر می‏شد. شبیه جریان فوق در زمان امام هادی(ع) نیز به وجود آمد. آن حضرت نیز در زمان درگذشت پدرش در سنّ پایین قرار داشت‏ و در نتیجه، تردید یاد شده بار دیگر ظهور کرد، با این تفاوت که در آغاز عصر امام جواد(ع) حاکمیّت وقت تلاش می‏کرد از خود چهره‏ای طرفدار اهل بیت(ع) نشان بدهد و حتّی ادعای تشیّع داشت‏ و به همین خاطر، سخت‏گیری‌های ظاهری برای دستیابی شیعیان به امام جواد(ع) کمتر بود، برخلاف عصر امام هادی(ع) که چنین شرایطی وجود نداشت و اختناق فزون‏تری برقرار بود.


گرچه شیعیان در این مورد از یک سابقه برگزیده شدن فردی در سنین پایین به امامت برخوردار بودند و همین سابقه کار را آسان‏تر می‏کرد؛ با این حال، تأثیر لازم را در ایجاد فضایی برای گسترش اختلاف و تفرقه داشت.


مجموعه عوامل یاد شده دست به دست هم داده و روزگار عبدالعظیم حسنی را به روزگاری پرتنش، پر دغدغه، آکنده از اختلاف، بدبینی، کینه و دشمنی ساخته بود و آن حضرت به نمایندگی از امام هادی(ع) به زدودن فضای مزبور و پاکسازی جامعه شیعی از اختلاف و دوگانگی همّت می‏گماشت.

شاید این اختلاف و درگیری در ایران آن روز -که از سویی تحت تأثیر عقل‏گرایی شدید کوفه و بصره قرار داشت‏ و تنها راه ارتباطی آن با حجاز از همین مسیر بود و از سوی دیگر امکان دسترسی آنان به مدینه چندان آسان نبود فزون‏تر بود و در ری -که مرکز درگیری فکری و اعتقادی بین گرایش‌های گوناگون فقهی بین شیعیان و سنّیان و نیز در بین خود سنّیان بود و گاه این درگیریها به جنگ و جدال و خونریزی کشانده شد شدیدتر بود و در واقع، رسالت حضرت عبدالعظیم به زدودن این اختلاف نظرها در حوزه مزبور بازمی‏گشت.